اکنون به سراغ نظرات دانشمندان جامعه شناس غربی می رویم:
«از دیدگاه کروبر، مد در واقع تغییر برای تغییر است. یعنی هدف و غایت دیگری ندارد.
فلوگل می گوید:مد یک حرکت نیست، بلکه دو حرکت است؛ یکی اینکه افراد طبقه پایین را سوق میدهد که به افراد طبقه بالا شبیه شوند و دیگر اینکه افراد طبقه بالا را ترغیب می کند که وضع گذشته را رها کنند و نگذارند افراد طبقه پایین به آنها برسند.
وبلن می گوید: مد مختص طبقه بالای جامعه است که برای کسب درآمد مجبور به انجام کار نیستند. وقتی مد در سطح جامعه توسعه یابد، بوسیله طبقات پایینتر تقلید میشود. طبقات بالاتر نیز همواره برای حفظ موقعیت اجتماعی خود، صور جدیدی از الگوهای مصرف میآفرینند. «مد روز بودن» معیاری است که طبقه مرفه برای باز تولید جایگاه مسلط خود تعریف میکند.
جیمز ساموئل کلمن، مقوله مد را یکی از اشکال رفتار جمعی و مترادف با هوس میداند. هوسها در طول زمان، الگوی خاصی دارند، پدید میآیند، به آرامی رشد میکنند، کم کم نیرو میگیرند، به اوج میرسند وسرانجام رو به زوال میگذارند و از بین میروند. برخی از هوسها در یک چرخه همیشگی قرار دارند، بدین معنی که یک هوس یا مد پدیدار میشود و جای مد قبلی را میگیرد و به نوبه خود جای خود را به مد دیگری میدهد. در واقع سبک پوشاک فرد با توجه به واکنش دیگران انتخاب میشود، یعنی افراد به شیوهای لباس میپوشند که مورد پسند دیگران باشند.
به عقیده زیمل، مد هم میل به همرنگی با دیگران را ارضاء میکند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را برآورده میسازد. فرد با پیروی از مد، هم خود را متفاوت و بدیع میسازد و هم جایگاه اکثریتی را که مانند او رفتار میکنند، بدست میآورد. بنابراین، مد پدیده اجتماعی خاص نظام سرمایهداری و مدرنیته غربی است که از یک سو، میل به همرنگی با دیگران و تأیید آنها و از سوی دیگر، با میل به ممتاز بودن، با مقولات فردی و خاص بودن ارتباط دارد. بنابراین اگر بخواهیم جریان اصلی مد را بهتر درک کنیم باید آنرا در رابطه با فرآیند مصرفگرایی قرن بیستم در غرب همراه سازیم که به طور کلی میتوان خصیصههای آن را در دو مورد زیر برشمرد:
- فرهنگ مصرفی:یعنی ارزشهای فرهنگی بیشتر در رابطه با مصرف تعریف میشود تا بوسیله دیگر ابعادی چون کار، شهروندی و جهان بینی مذهبی.
- فرهنگ مصرفی، فرهنگ جامعه مبتنی بر روابط بازار است. یعنی است که رفتارها و تعاملات انسانی از طریق بازارها جهت میگیرند، بازارهایی که روز به روز در حال گسترش هستند. در جهان کنونی، «بازار آزاد» به عنوان ویژگی یک جامعه خوب مطرح شده است و ادعا میشود که به شکل عقلانی، ثروت، کالاها، خدمات و آزادی انتخاب را به مصرفکنندگان عرضه میکند. واقعیت آن است که این عقلانیت، همان عقلانیت ابزاری متأثر از فرهنگ صنعت است که بوسیله سرمایهداران سودجو ایجاد شده و مدام دستکاری می شود.
این حوزه بیش از همه، زنان و جوانان را درگیر خود کرده است[1].»
لذا میبینیم که مد که در ظاهر خیلی ساده به نظر می رسد پدیده ای پیچیده و چندبعدی است که جامعه ی سرمایه دار با انواع تبلیغات سعی در گسترش آن دارد. مبتذل کردن فرهنگ، از بین بردن هویت ملی، چپاول ثروت مردم جوامع در حال توسعه، تسلط فرهنگی مستکبران، عقب نگه داشتن کشورهای جهان سوم و...همگی نتایج سوء مدگرایی است.
اما در پایان حالا که دانستیم «مد فی نفسه امری مخدر و نامطلوب است» می خواهم به بحث اول برگردم:
متاسفانه بنیاد ملی مد و لباس و سایر افرادی که در این رابطه اظهار نظر کرده اند معتقدند باید ما خودمان مد ایجاد کنیم و این حربه را از دست دشمن بگیریم در حالی که این عزیزان متوجه نیستند پدیده ی مدگرایی جدای از اینکه چه چیزی را مد کند آثار بسیار مخربی دارد که به آنها پرداخته شد: چشم و هم چشمی، تفاخر، تجمل گرایی، غفلت از معنویات، و ... بدتر از همه بحث درباره ی چادر است. اینکه در اول گفتم متاسفانه از چادرهایی که مد شده استقبال زیادی شده به همین دلیل بود. زنان چادری که حجاب خود را با عفت و حیا همراه داشتند با وارد شدن به عرصه ی مد تبدیل به مانکن هایی برای تفاخر، جلوه گری و ... می شوند. این امر نیازی به اثبات ندارد فقط کافی است نگاهی به مجریان چادری تلویزیون بشود که با چه آرایشی و با چه رنگهای تندی مقابل دور بین ظاهر می شوند(یعنی زن چادری باید این طور باشد) و یا نگاهی شود به وضعیت دختران چادری در این چند ساله در خیابان ها که با آرایش رسمی چادر ملی هم به سر می کند یا حتی با چکمه و مانتوهای آنچنانی و حتی موهای خود را هم بیرون می گذارد. متاسفانه وارد شدن چادر به بازار مد این مشکلات را ایجاد کرده است.زن مسلمان باید پرچمهای سیاه مبارزه با استکبار را بر سر کند نه اینکه آلت دست دشمن شود!
در نهایت نتیجه ای که بنده می گیرم این است که جامعه ی ما :
1- باید لباسی ملی داشته باشد و لباس ملی زنان ما همان چادر است.
2- باید در این لباس تنوع باشد.
3- اما باید از مد گرایی در این رابطه پرهیز شود.
[1]-عیسی کشاورز، مهدی محمودی، نگاهی کلان به شاخصهای مد و لباس ،تابستان 90، مقاله از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی